بیداد

ساخت وبلاگ

فاضل نظری...

از مهر چه گفتم من و از کینه چه گفتی؟

آوخ که به این عاشق دیرینه چه گفتی!

خون می چکد از بوسه گرمت چه بگویم؟

ای نشتر جان سوز به این سینه چه گفتی؟!

چون شمع سراپا شرر گریه ام ای خار

با این تن پر آبله و پینه چه گفتی؟

ای کاش که از رستم پیروز نپرسند

از کشتن سهراب به تهمینه چه گفتی؟

از خویش مکدر شد و چشم از همگان بست

ای آه جگرسوز!… به آیینه چه گفتی!

بیداد...
ما را در سایت بیداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chakavakebidado بازدید : 105 تاريخ : سه شنبه 5 مهر 1401 ساعت: 23:47

شمس لنگرودی...نگاه کنپرندگان زمستانی ، چگونه در دل من خود را گرم می کنندو ماه نیمه ، در طراوت روحم ، نیم دیگر خود را می جویدببین چگونه تو را دوست دارمکه آفتاب یخ زده در رگ هایم می خزدو در حرارت خونم پناهی می جوید .دوستت دارماقیانوس هاکنار جوی خانه تو زانو می زنندو رد قدم های تو را می بویندتوفان هابه کناری می ایستندتا نسیم بلورینت بگذردتاریکی ها کنار خانه تو جمع می شوندتا طرح مردمکان تو را بگیرند .دستی که تو را خلق کرده بودتبعید شده از بهشتچشمی گریزت را دید و سخنی نگفتتبعید شده از بهشتتو راز بهشت رابا خنده های درخشانت فاش کرده یی .ای طعمه زندگی !بال ستاره های گمشده !تمشک غزل !طراوت شادمانی !بگذاربال در بال آفتاب غرق شده در افقبه سوی تو پارو کشمبگذاربا ستاره های زغال شده بر دو پاره آسمان بنویسمخون تباه شده در گلوی پلنگی زخمی بودم منکه دام تو درمانم کرد .دهانتآشیانه شادمانی استگلوینخفیه گاه پرنده رنگین کمانی که از کف شیطان گریختچشمتدو سوره از یاد رفته بودکه بر سر راهم یافتمدکمه های پیرهنتخرده ریز ستاره هایی استکه به دیدار تو از نرده آسمان خم شدندو در کف من افتادند .ای ماهی یونس !جرقه بی انتها !تو راساعت سازی کور با من آشنا کردکه راز زمان را نمی دیدو بال های تو را دیدم منکه در آسمان ها می جنبیدو انتظار شانه های مرا می کشیدبال نقره یی از صدفکه در اقیانوس تشنه جاودانگی غرقم کرد .غزال کرم پوشم که نهنگ بیابانی را صید کرده یی !تلالو جادو !حلاوت صبح ستاره شسته !خدایت بودمو تو را آفریدمتا سجده کنم در کنارت . بیداد...
ما را در سایت بیداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : chakavakebidado بازدید : 95 تاريخ : سه شنبه 5 مهر 1401 ساعت: 23:47